ترفند رجوی برای محبوس نگاه داشتن اعضای اشرف 3
ترفند رجوی برای محبوس نگاه داشتن اعضای اشرف 3
بخشعلی علیزاده از انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی دوشنبه 20 مرداد 1404

میگویند چوپان مستمر گوسفندهایش را از حضور گرگ در میان آنان می ترساند که حواسشان باشد طعمه گرگ نشوند، ولی از بد روزگار همان چوپان سرانجام سر گوسفندهایش را بریده و میخورد!
وقتی این حکایت را شنیدم ناخودآگاه به یاد ساکنان اشرف 3 افتادم، گفتم واقعا این ماجرا چقدر به تشکیلات رجوی شباهت دارد.
سران سازمان مدام اعضا را از هر آنچه بیرون از تشکیلات و پشت درب های بسته کمپ شان می گذرد، می ترسانند و این درحالیست که بیشترین فشار و ظلم و تضییع حقوق توسط خودشان بر اعضا وارد می شود.
یکی از اهرم های شستشوی مغزی اعضای تشکیلات همین روش ایجاد رعب و وحشت در دل و ضمیر آنان است که مثلاً نکند ناگهان در یک جایی که معلوم نیست کجا و چه وقت است آنان ربوده شده و به ناکجا آباد برده شوند. از این روش مدام استفاده می شود، بویژه در مراجعه به بیمارستان ها و یا بعضا در خرید های مخصوصی که فرد باید خودش به بیرون از اردوگاه تردد داشته باشد. قبل از خارج شدن از اردوگاه ( اشرف 3 الان و اشرف در عراق قبلا ) یک توجیه امنیتی گذاشته می شود و افراد را نسبت به ربایش توجیه میکنند که حواسشان باشد، اگر تک و تنها بیفتند در یک چشم بهم زدن ربوده شده و از مرزها خارج خواهند شد، لذا هر کسی که به بیرون از اشرف تردد داشته باشد باید توجیه امنیتی داشته باشند، یعنی خط سرخ ترددات این است که حتما افراد توجیه امنیتی شده و آخرین اخبار را بشنوند تا نسبت به پیرامون خود به روز باشند و یا بهتر بگویم این ترس ها در وجودشان نو شود تا فیل شان یاد هندوستان نکند!
معمولا در این توجیهات گفته می شود که ترددات مشکوکی حوالی قرارگاه مشاهده شده است، یا اینکه پلیس گفته چند نفر را دستگیر کرده که گفته اند برای شناسایی قرارگاه اشرف فعالیت میکردند، یا گفته می شود که باندهای قاچاق انسان توسط رژیم ایران فعال شده اند تا مانع فعالیت های مجاهدین خلق در آلبانی بشوند! و از این قبیل حرفها که در توجیهات به افراد منعکس می شود. لذا افرادی که از قرارگاه بیرون میروند مدام فکر و ذکرشان این است که نکند بی احتیاطی کنند تا منجر به رُبایش آنان گردد! یعنی افراد تا بروند و برگردند یک احساس نا امنی مفرط دارند که نکند ربوده شوند که منجر به شکنجه و اعدام آنان گردد.
می بینید که رجوی چگونه افرادش را در تشکیلات محبوس نگه داشته تا آنان فکر خارج شدن از قرارگاه را از سرشان بیرون کنند. همین داستان در نگهبانی های قرارگاه هم صدق میکند ولی به نوعی دیگر. مثلا به افراد گفته می شود که احتمال نفوذ از بیرون وجود دارد، یا اینکه خبرهایی رسیده که رژیم ایران در حال بررسی برای نفوذ به داخل قرارگاه جهت خرابکاری و حتی ربودن افراد هستند.
یعنی رجوی کاری کرده که در ذهن افراد مدام درگیری با دشمن فرضی وجود دارد، بعد شما فکر میکنید با این ذهنیت ها کسی به فکر فرار از قرارگاه می افتد؟ اتفاقا همه اینها را رجوی در مغز افراد میکند که مانع فرار آنان شود.
خبر خوب این است که بعد از گذشت سالها نیرنگ و فریب کاری رجوی اغلب افراد در تردد به بیرون دنبال این هستند که ربوده شوند، دنبال این هستند که در یک فرصتی از قرارگاه فرار کنند، چون دست رجوی بعد از سالها رو شده و اعضای گرفتار فهمیده اند که تمام این داستان ها برای نگه داشتن افراد در داخل قرارگاه است.
اعضای گرفتار فهمیده اند که گرگ اصلی نه در بیرون از قرارگاه بلکه در داخل قرارگاه است یعنی همان چوپانی که گوسفندان را از گرگ می ترساند سرانجام خودش سر آنان را خواهد خورد.
بخشعلی علیزاده