عملیات مهندسی مجاهدین؛ جنایتی سازمان‌یافته با ماهیت فرقه‌ای

عباس جعفری از انجمن نجات مرکز البرز دوشنبه 27 مرداد 1404

عملیات مهندسی

عملیات مهندسی

عملیات مهندسی با رویکرد تاریخی و روانشناختی

سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا با شعارهای عدالت‌خواهانه و مبارزه با استبداد پا به میدان گذاشته بود، در اوایل دهه ۶۰ به‌سرعت چهره‌ واقعی خود را آشکار ساخت. پس از شکست در عرصه سیاسی و از دست دادن پایگاه اجتماعی، این سازمان برای بقا به عملیات‌های کور، ترور و خشونت‌ و شکنجه های وحشیانه روی آورد. یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های این روند، طرحی موسوم به “عملیات مهندسی” بود؛ طرحی که در تاریخ معاصر ایران به‌ عنوان سندی از جنایت، خشونت و سقوط اخلاقی یک گروه فرقه‌ای ثبت شده است.

پیش‌زمینه تاریخی

در سال ۱۳۶۰، پس از اعلام مبارزه مسلحانه از سوی سازمان و موج گسترده‌ی ترورها در تهران و شهرستان‌ها، نیروهای امنیتی و مردمی موفق به شناسایی و دستگیری بسیاری از تیم‌های عملیاتی شدند. در چنین شرایطی، سازمان که از ضربات امنیتی به شدت آسیب دیده بود، تصمیم گرفت برای جلوگیری از افشای شبکه‌ها و نیز برای ایجاد ترس و رعب در جامعه، پروژه‌ای ویژه طراحی کند؛ پروژه‌ای که به “عملیات مهندسی” شهرت یافت.

ماهیت عملیات مهندسی

هدف این طرح، ربایش و شکنجه نیروهای بسیج، پاسداران و حتی افراد عادی مشکوک به همکاری با نظام بود. سازمان از لفظ “مهندسی” برای این عملیات استفاده می‌کرد تا آن را در ظاهر اقدامی حساب‌شده، منظم و علمی جلوه دهد، در حالی که در واقع با وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها همراه بود.

شیوه‌های شکنجه

بر اساس اعترافات اعضای دستگیر شده سازمان و اسناد رسمی، قربانیان با میله‌های آهنی به‌ شدت مورد ضرب‌ و شتم قرار می‌گرفتند، از سیگار و آتش برای سوزاندن بدن استفاده می‌شد برخی قربانیان با طناب یا سیم برق خفه می‌شدند. در مواردی اعضای بدن با اره یا وسایل تیز قطع می‌شد. قربانیان در حین شکنجه به اعترافات ساختگی وادار می‌شدند. این شیوه‌ها نشان می‌دهد که عملیات مهندسی نه صرفاً یک اقدام امنیتی، بلکه جنایتی سیستماتیک با انگیزه‌های روانی و تبلیغاتی بود.

نمونه‌های مستند

از شناخته‌شده‌ترین قربانیان این عملیات می‌توان به شهیدان طالب طاهری و محسن میرجلیلی و چندین پاسدار جوان در تهران و کرج اشاره کرد. اجساد این شهدا پس از شکنجه‌های وحشیانه در بیابان‌ها یا مکان‌های عمومی رها می‌شد تا موجی از رعب در جامعه ایجاد کند.
اعترافات برخی اعضای دستگیرشده از جمله جواد قدیری و مهدی افتخاری نشان می‌دهد که این اقدامات به دستور مستقیم مرکزیت سازمان و با آگاهی کامل رهبران (مسعود و مریم رجوی) صورت می‌گرفت.

تحلیل روانشناختی ـ فرقه‌ای

بررسی عملیات مهندسی از منظر روانشناسی اجتماعی، بیانگر ویژگی‌های زیر در سازمان است:

شستشوی مغزی و حذف فردیت

اعضا به گونه‌ای تربیت می‌شدند که شکنجه و قتل را “وظیفه شرعی و انقلابی” خود بدانند. هرگونه تردید یا مخالفت با این اعمال به‌عنوان “خیانت” تلقی می‌شد .

عادی‌سازی خشونت

در جلسات ایدئولوژیک سازمان، اعمال خشونت عریان علیه “دشمن” توجیه و حتی تقدیس می‌شد. این همان ویژگی فرقه‌هاست که افراد را از معیارهای انسانی جدا کرده و آنان را در قالب “ابزار اجرای اراده رهبر” قرار می‌دهد.

ترکیب ترور با تبلیغات روانی

هدف از شکنجه‌های وحشیانه، صرفاً کشتن نبود، بلکه ایجاد ترس حداکثری در جامعه و نشان دادن “قدرت انتقام‌جویانه” سازمان بود.

پیامدها

انزوای اجتماعی سازمان: پس از افشای این جنایات، حتی بسیاری از هواداران سابق سازمان از آن جدا شدند .
خشم عمومی: عملیات مهندسی به نماد قساوت مجاهدین در حافظه تاریخی مردم ایران بدل شد .
مستندسازی جنایات: اعترافات اعضای دستگیرشده و گزارش‌های رسمی باعث شد چهره واقعی سازمان برای تاریخ ثبت گردد .

جمع‌بندی

عملیات مهندسی مجاهدین، نمونه‌ای آشکار از تبدیل یک سازمان سیاسی به یک فرقه خشن و ضدانسانی است. بازخوانی این جنایت نه‌تنها برای شناخت ماهیت مجاهدین ضروری است، بلکه به‌عنوان یک نمونه مطالعاتی در حوزه فرقه‌شناسی و روانشناسی خشونت اهمیت دارد. جامعه امروز باید با آگاهی از چنین تجربه‌هایی، از تکرار شکل‌گیری گروه‌های فرقه‌ای و خشونت‌طلب جلوگیری کند .

عباس جعفری – جداشده از سازمان مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات مرکز البرز