بررسی علل اولین ریزش نیرو در تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق
بررسی علل اولین ریزش نیرو در تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق
محمد رضا مبین از انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی سهشنبه 25 شهریور 1404
محمد رضا مبین
جدایی نیروها از بدنه تشکیلات مجاهدین خلق، از همان ابتدا مرسوم بوده است. چرا که مسعود رجوی از زمانی که خود را در راس هرم تشکیلات قرار داد و همه رقبا را نیز از صحنه حذف کرد، خود را در جایگاه خدایی سازمان قرار می داد.
روند جدایی از سازمان، با درک و میزان وابستگی هر فرد رابطه مستقیم دارد، نخستین جدایی عمده و اساسی از سازمان مجاهدین خلق بعد از انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۹ اتفاق افتاد که سه تن از اعضای قدیمی سازمان به نام های رضا رئیسی (رئیس طوسی)، حمید نوحی و حسین رفیعی طی اطلاعیه ای به تاریخ ۱۱ تیر ماه ۵۹ علنا از این سازمان جدا شده و سپس بعد از واکنش های غیراصولی سازمان، دلایل خود را در کتابی با عنوان «روند جدایی» اعلام نمودند.
برخورد سازمان با جداشدن این سه عضو قدیمی تشکیلات همان بود که بعدها در قبال هرجداشده ای پیش گرفته شد. سازمان اولا به دروغ عضویت آنها را منکر شد و تکذیب کرد و ثانیا آنان را آماج انواع اتهامات و توهین ها قرار داد و تلاش کرد تا آنها را به شیوه های روانی سرکوب و ساکت نماید.
رضا رئیسی از اعضای اولیه بود که بعد از گذراندن دوره آموزش های نظامی و سازماندهی مخفی در مصر، تجارب و آموزش های کسب شده را به اعضای داخل و از جمله محمد حنیف نژاد منتقل نموده و به آموزش سازماندهی مخفی به کادرهای اولیه می پرداخت. اولین جزوات آموزش سازماندهی و نظامی توسط وی و گروه مرتبط با او تهیه و به ایران منتقل شده بود.
این سه نفر همچنین در انجمن های دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا در زمینه فعالیت های سیاسی و تبلیغی، جذب نیرو و امکانات اقدامات فراوانی قبل و بعد از انقلاب انجام دادند. آنان هیئت مؤسس انجمن ها را تشکیل می دادند. آنها همچنین پاسخ به بیانیه اعلام مواضع در تغییر ایدئولوژی سال ۵۴ را در خارج از کشور منتشر ساختند.
بعدها در زمستان سال ۵۹ این سه نفر که اولین جمعی بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان را ترک می کردند در پاسخ به ادعاها و اتهامات وارد شده از سوی سازمان کتابی با عنوان «روند جدایی» را منتشر نمودند. این کتاب مجموعه مکاتبات، سوابق و فعل و انفعالات مربوط به این انشعاب را مستنداً در برداشت.
این سه تن در کتاب خود به روش های منحرفین مارکسیست شده سازمان در سرکوب روانی افرادی که انتقاد یا سؤال دارند اشاره می کنند که همان روش ها در زمان زمامداری مسعود رجوی هم به کار گرفته می شوند و منتقد و مخالف سرکوب و ساکت می گردد.
مؤلفان کتاب «روند جدایی» در جمع بندی انتهای کتاب خویش، ارکان و اصول رسوب کرده و جا افتاده دیکتاتوری تشکیلاتی و مکانیسم اعمال اوتوریته فردی و ترفندهای ارتقای بت گونه «رهبری سازمان» را به اختصار به تصویر کشیده و طرح و نقد کرده اند. برخی از نکات کتاب به شرح زیر است:
«شیوه های غیر اسلامی، با ظاهر و لعابی مترقی و دموکراتیک اما با محتوا و مضمونی ارتجاعی در سازمان حاکمیت یافته و تمامی روابط درون سازمانی را تحت سیطره خود قرار داده است.»
«اصالت دادن به رده تشکیلاتی به مثابه معیار و ملاک نهایی است. این پدیده انحرافی، که عمدتا به مطلق کردن مرکزیت و بالاخره مطلق کردن فرد رهبر می انجامد، دموکراسی انقلابی را محو کرده و آثار بیمارگونه خود را تا پائین ترین رده ها به جا گذاشته و متقابلا در بازگشت از پایه به رأس هرم تشکیلاتی انحراف را تشدید نموده و پدیده ای را به وجود آورده که طی آن به تدریج تشکیلات انقلابی و سازمان به جای خدا می نشیند.»
«خودبزرگ بینی، جاه طلبی، غرور بی جا نسبت به رده های پائین تر (و در ابعاد مضاعف نسبت به عناصر خارج از تشکیلات) و خود کم بینی و احساس حقارت و فلج فکری نسبت به رده های بالاتر، از عوارض اخلاقی – روانی این بیماری است که گاه به صورت تنش ها و هیجانات شدید و گاه به صورت انفعال، سرخوردگی و تسلیم بروز می کند.»
خوشبختانه روند جدایی از سازمان مجاهدین خلق، از گذشته تا کنون همچنان ادامه دارد و بنا به فراخور هوش، درک و میزان وابستگی هر فرد، هر ساله تعداد زیادی از اعضا با پی بردن به ماهیت خبیث سازمان از آنان جدا می شوند.
من این استدلال را قبول ندارم که اعضای کنونی سازمان، به دلیل عشق به سازمان یا مسعود و یا مریم ، در این سازمان حضور دارند، این استدلال بسیار سطحی است، اگر پدیده ی مغزشوئی و مانیپولاسیون ذهنی را قبول داشته باشیم، باید هم قبول کنیم که اعضای کنونی سازمان، بیشتر در معرض چنین تفتیش عقایدی بودند، همچنین سن بالای اعضاء در سازمان، ترس از آینده، از دست دادن اعضای خانواده و بی پناه بودن و … از علل ماندگاری اعضاء در سازمان کنونی در آلبانی است.
جدایی ها از سازمان، یک روند تحمیل شده به سازمان است، که علت اصلی همه ی آنها، نشستن مسعود رجوی در جایگاه خدای تشکیلات است.
محمد رضا مبین