برادر علی اصغر اکبر نیا: مسبب مرگ برادرم رجوی است
برادر علی اصغر اکبر نیا: مسبب مرگ برادرم رجوی است
انجمن نجات مرکز مازندران شنبه 29 شهریور 1404
برادر علی اصغر اکبرنیا
چند روزی است که خبر درگذشت علی اصغر اکبرنیا توسط رسانه های سازمان مجاهدین خلق منتشر شده است. او یکی از اعضای حاضر در کمپ آلبانی سازمان بود و به دلیل ممنوعیت های تشکیلاتی، سالها ارتباطی با خانواده اش نداشت.
به محض اطلاع از درگذشت او، اعضای انجمن نجات مازندران وظیفه انسانی خود دانستند تا این موضوع را با خانواده اکبرنیا درمیان بگذارند و آنها را از سرنوشت علی اصغر مطلع کنند.
به همین دلیل عازم شهر بابل شدند تا ضمن انتقال این خبر ناگوار، با خانواده اکبرنیا اظهار همدلی و همدردی نمایند.
برادر علی اصغر اکبرنیا با اطلاع از خبر فوت برادرش بسیار غمگین شد و مسبب اصلی مرگ او را شخص رجوی دانست: خدا لعنت کند رجوی را که مسبب اصلی مرگ برادرم است. چون طی این سالها حتی یک بار هم با خانواده اش تماس نگرفت. پدر و مادرم از نبود و عدم تماس فرزندشان دق کردند.
ایشان ضمن ابراز ناراحتی از فوت برادر آن هم در غربت و به دور از خانواده، عنوان کرد که به دلیل اینکه علت فوت در خبر نیامده است، این موضوع مشکوک به نظر می رسد: وقتی خبر را می خوانم حتی به علت مرگ برادرم هیچ اشاره ای نشده است و این مسئله من را مشکوک می کند نکند برادرم مشکل داشته و این گونه سعی کرده اند سرش را زیر آب کنند.
اعضای انجمن نجات استان مازندران توضیحاتی در رابطه با برادرش و عملکرد وی در مناسبات رجوی پرداختند. نفرات انجمن نجات بیان داشتند: برادرت علی اصغر هیچ وقت در هیچ نشستی صحبت نمی کرد و فقط کارش را انجام می داد و این مسئله نشان از زوایه داشتن وی با مناسبات داشت و به خاطر اینکه مدتی زندانی بود به همین خاطر خودش را مقید به ماندن در سازمان می کرد .
آقای اکبر نیا گفت من چندین بار به اشرف برای ملاقات رفتم ولی متاسفانه به من اجازه دیدار ندادند: مگر دیدار با برادرم و تماس تلفنی چه ضرری برای سازمان داشت؟! وقتی آنان از یک تماس تلفنی اینقدر ترس دارند پس می خواهند با این اندیشه غلط به قدرت برسند؟ من به برادرم قبل از رفتن گفتم که شما این مردم را نمی شناسید. شما نمی توانید در ایران به قدرت برسید چون من در جریان جنگ صحنه هایی را مشاهده کردم که فداکاری مردم قابل وصف نبود! بیهوده در راهی که جز تباهی و سیاهی می باشد قدم نگذار .
آقای اکبرنیا که غم از دست دادن برادرش در چهره اش دیده می شد و سعی می کرد خودش را سرپا نشان دهد عنوان داشت: من حتی بعد از مرگ برادرم دست از سر این سازمان بر نخواهم داشت و هر کاری باشد انجام می دهم. هر چند شاید برادرم را از دست دادم ولی تعداد زیاد دیگری مانند برادرم در چنگال رجوی هستند و انشاالله روزی شاهد این باشیم که مناسبات جهنمی شان فرو بپاشد و چیز دیگری که می خواهم عنوان کنم تعریف کردنهای سازمان از برادرم در اطلاعیه مرگ وی می باشد که بدرد من و بقیه اعضای خانواده ام نمی خورد.
او رو به سران فرقه گفت: چرا به وی اجازه یک تماس تلفنی ندادید؟ می توان نتیجه گرفت که تمام حرفهای شما یک مشت خزعبلات و چرت و پرت می باشد .
در پایان ضمن تسلیت به آقای اکبرنیا به او قول دادیم باز به دیدارش برویم و او را در جریان مسائل فرقه رجوی قرار بدهیم.