نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 212
نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 212
22 تا 27 شهریور 1404
انجمن نجات مرکز شنبه 29 شهریور 1404
*شنبه 22 شهریور
در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
از پایکوبی تا سکوت – خاطرهای از ۱۱ سپتامبر در فرقه رجوی
… هر سال بیستم شهریور، شاهد جشن و پایکوبی برای سالروز ۱۱ سپتامبر بودم. اما پس از سقوط صدام و ورود آمریکاییها به اشرف، ناگهان ورق برگشت؛ دیگر هیچ خبری از جشن نبود، حتی صحبت از این حادثه هم ممنوع شد.
درست همینجا بود که برایم روشن شد چرا مردم نام «منافقین» را بر این سازمان گذاشتهاند. واقعاً عنوانی دقیقتر از این نمیتوان یافت؛ چون سازمان تروریستی مجاهدین با ساختار فرقهای هر لحظه رنگ عوض میکرد. یک روز مرگ هزاران انسان را جشن میگرفت و فردا همان را انکار میکرد؛ روزی آمریکا را «امپریالیسم جهانخوار» میخواند و فردا در خدمت همانها قرار میگرفت. این دوگانگی و ریاکاری، جوهره وجودی فرقه رجوی است.
این تغییر رنگ برایم درس بزرگی بود. سازمانی که روزی «امپریالیسم جهانخوار» را دشمن میخواند، حالا به خدمت همانها درآمده بود. رجوی و همسرش با افتخار، چهل سال وابستگی به صدام و بعد هم به آمریکا را در کارنامه خود گذاشته بودند، در حالیکه همچنان شعار استقلال و آزادی سر میدادند…
نیم قرن خیانت، 60 امین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق
… مریم رجوی در دو سال گذشته و به ویژه پس از جنگ 12 روزه علیه ملت ایران، در رقابت شدیدی با جریان متصل به بچه شاه قرار گرفته و به همین علت، امروز نه برای ابراز وجود در برابر جمهوری اسلامی، بلکه برای یک رقابت گسترده با جریان سلطنتی به برگزاری گردهمایی مبادرت نموده است. در ماه گذشته ایرانیان ساکن اروپا شاهد تلاش گسترده و پرهزینهای از طرف رضا پهلوی برای قدرتنمایی بودند که به گفته رسانههای فارسی زبان (و حتی وابسته به سلطنت طلبها)، به شکست مفتضحانهای انجامید و با وجود دلارپاشی گسترده بین ایرانیان، بیش از چندصد نفر در این نمایش شرکت نکردند و رضا پهلوی ناچار شد در یک کنفرانس ملوکانه، چند سلبریتی فراری را با دستمزدهای کلان به سجده و کرنش در برابر خودش وادار نماید تا بلکه افتضاح گردهمایی بیرونق را بپوشاند و نگاهها را به سمت این اقدام قرون وسطایی منحرف کند.
در واقع، مریم رجوی میخواست با برگزاری یک نمایش دیگر، به غربیها بگوید نباید روی یک کودک موسفید (که حتی در بین میلیونها ایرانی ساکن اروپا و آمریکا جایگاه و پایگاهی ندارد و قادر نیست 500 نفر را سازماندهی کند) شرطبندی کنند، بلکه میبایست مجاهدین را تنها آلترناتیو (جایگزین) جمهوری اسلامی بدانند و مورد حمایت قرار دهند. به همین خاطر، شاهد انبوه تبلیغات رنگارنگ از سوی اعضا و هواداران اجارهای این تشکیلات برای برپا شدن یک مراسم گسترده بودیم…
اعضای انجمن نجات در تجمع “غرور آلبانی” در میدان مرکزی تیرانا
… روز جمعه، ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۵، انجمن نجات آلبانی یک گردهمایی بزرگ اجتماعی در میدان مرکزی شهر تیرانا با عنوان “غرور آلبانی” برگزار کرد.
… این اقدام نمادین، پاسخی آشکار به سالها ظلم و جنایت سازمان مجاهدین خلق علیه مردم ایران بود؛ به ویژه به مادرانی که با قلبی غمگین منتظر دیدن فرزندانشان هستند و روز و شب خود را با حسرت و درد میگذرانند. این مادران نماد مقاومت و عشق هستند و ندای عدالتخواهی آنها هرگز از یاد تاریخ نخواهد رفت.
رهبران این سازمان اخیراً با الفاظ توهینآمیز و نامناسب، آلبانیاییها را «فقیر» خطاب کردهاند؛ اما این مردم، با عزت و افتخار، در مقابل این توهین محکم ایستادند و نشان دادند که هیچ تحقیری نمیتواند به غرور آلبانیاییها آسیبی برساند…
نمایشگاه انجمن نجات تبریز در خلال اجرای نمایش جمعه ای که تعطیل نبود – قسمت اول
روز پنجشنبه بیستم شهریور ماه 1404 همزمان با چهل و چهارمین سالگرد شهادت حضرت آیتالله سیداسدالله مدنی، امام جمعه وقت شهر تبریز بدست سازمان تروریستی مجاهدین، نمایش «جمعهای که تعطیل نبود» ، در تئاتر شهر تبریز (تالار تربیت) به روی صحنه رفت.
در این راستا انجمن نجات استان آذربایجان شرقی نیز با برپایی نمایشگاهی متناسب با محل مجموعه مورد اشاره ، در خصوص روشنگری ماهیت تروریستی سازمان مجاهدین اعم از فرآیند شکل گیری این تشکیلات تروریستی، شروع عملیات های ترور و خشونت در سال 1360 ، شکست سازمان در عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) و … اقدام مقتضی را بعمل آورد…
*یکشنبه 23 شهریور
7 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
تصاویر منتشر شده از پناهندگان اوکراینی در مسیر بروکسل
… در گردهمایی هفته گذشته هواداران مجاهدین خلق، پرچم سوریه در میانه پرچمهای ایران و پرچمهای حامل نشان مجاهدین خلق نمایانگر حضور پناهندگان سوری در تظاهرات مجاهدین خلق بود.
در ویدئوی منتشر شده اخیر، اگرچه خبری از ترانه و آواز به زبان اوکراینی یا عربی نیست، اما حضور تصنعی افراد درحال خواندن متنی در هوارادی از مجاهدین خلق به روشنی در چشم مخاطب میزند و همچون سالهای گذشته نمایش پایگاه مردمی مجاهدین خلق به استهزاء و افتضاح کشیده میشود.
داستان آشنایی و جدایی من از مجاهدین خلق – قسمت سوم
… با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری و ترور هزاران نفر از نیروهای وابسته به انقلاب و از طرف دیگر دستگیری و برخورد قانونی با هواداران سازمان و رو در رویی با دولت نوپای انقلاب که از قبل هم قابل پیش بینی بود وارد فاز جدیذ نظامی شد. رجوی پیش بینی کرده بود که جمهوری اسلامی در مدت 6 ماه سرنگون خواهد شد.
… علیرغم پیش بینی رجوی مبنی بر سرنگونی جمهوری اسلامی در مدت 6 ماه رجوی بهمراه بنی صدر نخستین رییس جمهور ایران در تاریخ 7 مرداد به فرانسه گریخت.
از 30 خرداد تا آبانماه سال 60 بسیاری از هواداران که محلی برای مخفی شدن از طرف سازمان برایشان فراهم نشده بود دستگیر و یا در دیگر شهرها و روستاها مخفی شدند.
… چرا رجوی در کنار نیروهایش نماند؟…
اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی یا مزرعه ترول
گزارش رسانه آلبانیایی از گرفتار شدن تیرانا در باتلاق مجاهدین خلق
… رسانه آلبانیایی گزتا ایمپکت در گزارشی با عنوان “جعبه پاندورا: دگرگونی خصمانه مجاهدین خلق علیه آلبانی” و نوشت که میزبانی آلبانی از مجاهدین خلق اکنون به یک کابوس تمامعیار برای تیرانا تبدیل شده است؛ در این گزارش آمده است:
گروه تروریستی مجاهدین خلق چنان پرخاشگر و متخاصم شده که حتی در تیرانا عملا از کنترل خارج شده است؛ مقامهای آلبانی از متحدان غربی خود برای مقابله با این روند درخواست کمک کردهاند و همزمان جنایتهای این گروه را در دست بررسی دارند…
… معضل آلبانی چیزی بیش از یک رسوایی محلی است: این معضل، نشاندهنده یک استاندارد دوگانه خطرناک در سیاست غرب است؛ اتحادیه اروپا بارها تیرانا را به خاطر پناه دادن به مجاهدین خلق ستایش کرده و حتی این گروه را از فهرست تروریستی خود حذف کرده است؛ سیاستمداران غربی حتی از کشورهای عضو ناتو با سران مجاهدین خلق عکس گرفتهاند و در تجمعهای آنها شرکت کردهاند؛ نهادهای نظارتی مالی، چشم خود را بر جمعآوری کمکهای مالی مشکوک مجاهدین خلق بستهاند؛ اکنون مشخص شده است که این اقدامها تلاشهای جدی در حمایت از گروه تروریستی خطرناک بوده است.
در واقع، حضور مجاهدین خلق در خاک اروپا بیش از آنچه پیشبینی میشد، مشکل ایجاد کرده است؛ یک واقعیت واضح است: هیچ کشور دیگری جز آلبانی که سودای عضویت در اتحادیه اروپا را در سر میپروراند، چنین گروه تروریستی را که از درون مرزهایش جنگ را تبلیغ میکند، تحمل نمیکرد…
*دوشنبه 24 شهریور
در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
دیدارهای مریم رجوی، چرا فقط با بازنشستگان سیاسی است؟
… بسیاری از شخصیتهای سیاسی که سرکار هستند و یا در قدرتاند، از ملاقات با نمایندگان و سران سازمان مجاهدین خلق (MEK) به دلایل مختلف پرهیز میکنند. چند دلیل اصلی عبارتند از:
1- مسائل قانونی و امنیتی: در بسیاری کشورها به دلایل امنیتی، مقامات برای ارتباطات رسمی به دلیل سوابق تروریستی این گروه محدودیت دارند. ملاقات با چنین گروهی میتواند نقض قوانین داخلی در آن کشور یا فشارهای بینالمللی را به همراه داشته باشد.
2- اعتبار سیاسی و پیامدهای ذهنی عمومی: برخی سیاستمداران نگران برخی برداشتها، نقدهای رسانهای یا پاسخ منفی بخاطر همپیمانی یا طرفداری از گروهی با سابقه بحثبرانگیز هستند. حفظ تصویر و اعتماد عمومی برایشان مهم است.
3- نگرانیهای حقوق بشری و داخلی: گزارشهای متعدد جداشدگان از این سازمان درباره فشار به اعضا، کنترل ذهنی یا نقض حقوق بشر در این گروه میتواند دغدغهای اخلاقی و حقوقی باشد. ملاقات میتواند به اتهام پشتیبانی از نقض حقوق بشر در این سازمان منجر شود.
4- روابط با سایر کشورها و دیپلماسی: رابطه با ایران و حساسیتهای منطقهای و بینالمللی میتواند باعث شود برخی سیاستمداران از هر گونه ارتباط با سازمان مجاهدین خلق که میتواند به تنشهای دیپلماتیک منجر شود دوری کنند.
5- استراتژی سیاسی و کارزارهای انتخاباتی: برخی تصمیمات خارج از کشور و تعامل با این گروه بحثبرانگیز، میتواند به لحاظ سیاسی برایشان هزینهزا باشد یا به شکل تبلیغاتی سوءتفسیر شود.
6- شرایط و منافع همپیمانان و موضعگیریهای بینالمللی: متحدان و سازمانهای بینالمللی در مانیفست خود، فشار یا توصیههای خاصی درباره نحوه رفتار با سازمان مجاهدین خلق دارند…
انتشار مکرر اخبار فساد حامیان مجاهدین خلق
پس از رسوایی جان بولتون و رودی جولیانی، اخبار مکرر در مورد سیاستمداران فاسد آمریکایی که از طرفداران سرسخت مجاهدین خلق بودهاند، بار دیگر به باب منندز رسید.
منندز همچنین یکی از دریافتکنندگان اصلی کمکهای مالی انتخاباتی از اهداکنندگانی مرتبط با مجاهدین خلق بود. او با مریم رجوی ملاقات کرد و به سخنرانی در تجمعات مجاهدین خلق ادامه داد و آنها را به عنوان یک دولت در تبعید تبلیغ کرد. او بدون هیچ تردیدی اظهار داشت که دوست این گروه تروریستی سابق با رویکردهای فرقهای است که تحت نام شورای ملی مقاومت شناخته میشوند.
… منندز تنها حامی فاسد فرقه رجوی نیست. در ماه اوت، افبیآی به خانه جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق رئیس جمهور دونالد ترامپ، حمله کرد. این بازرسی بخشی از تحقیقات درباره اتهام بولتون مبنی بر این است که به طور غیرقانونی اطلاعات طبقهبندیشده را به اشتراک گذاشته است. همچنین، در دسامبر ۲۰۲۳، یک هیئت منصفه فدرال در واشنگتن دی سی، رودی جولیانی، شهردار سابق شهر نیویورک، را به پرداخت ۱۴۸ میلیون دلار به دو کارمند انتخاباتی ایالت جورجیا محکوم کرد که به گفته قاضی پرونده، جولیانی با ادعای اینکه آنها به تقلب در انتخابات کمک کردهاند، آنها را بدنام کرده بود. بولتون و جولیانی از صریحترین حامیان مریم رجوی هستند. آنها تاکنون مبالغ پنج و شش رقمی از کمپین لابی چند میلیون دلاری مجاهدین خلق دریافت کردهاند…
*سه شنبه 25 شهریور
در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
بریده مزدورکیست؟ بریده مزدوری چیست؟ – قسمت اول
… مزدور سه ویژگی اساسی دارد:
1 – بی وجدان است، و تامین منافع ارباب برایش در هر شکل الویت دارد.
2 – ضحاک است. یعنی از ریختن خون بیگناهان ابایی ندارد.
3 – وطن فروش است و منافع ملی کشور خود را فدای ارباب خارجی اش در قبال دریافت مزد می کند.
در مناسبات تشکیلاتی فرقه مجاهدین خلق برای رد گم کنی از ادبیات بریده مزدور استفاده میشد. در دیدگاه رجوی بریده مزدور به اعضایی گفته میشد که بعد از سالها اسارت به ماهیت خائنانه وی پی برده و دیگر حاضر به همکاری با او نبودند. این ادبیات نخستین بار در رابطه با اعضایی بکار برده شد که بعد از جدایی از تشکیلات رجوی در کشورهای اروپایی دست به افشاگری زدند و ماهیت سرکوب گرایانه رجوی و زندانهای وی و همچنین قتل های مخفیانه رجوی را برای افکار عمومی جهانیان افشا کردند.
… هدف رجوی از بکارگیری و گسترش ادبیات بریده مزدور در تشکیلات این بود که در اذهان دیگر نیروها القاء نماید هیچ ایراد و انتقادی به خطوط استراتژیکی و سیاسی وی وارد نیست و کلیه مواضع و عملکردهایی که تاکنون در نحوه مبارزه با جمهوری اسلامی داشته است درست و اصولی بوده است، و مخالفت اعضا با خطوط و عملکردهای وی در طی این چندین سال صرفا بخاطر کم آوردن در ادامه مسیر مبارزه و خستگی و بریدگی آنها بوده است…
بررسی علل اولین ریزش نیرو در تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق
جدایی نیروها از بدنه تشکیلات مجاهدین خلق، از همان ابتدا مرسوم بوده است. چرا که مسعود رجوی از زمانی که خود را در راس هرم تشکیلات قرار داد و همه رقبا را نیز از صحنه حذف کرد، خود را در جایگاه خدایی سازمان قرار می داد.
روند جدایی از سازمان، با درک و میزان وابستگی هر فرد رابطه مستقیم دارد، نخستین جدایی عمده و اساسی از سازمان مجاهدین خلق بعد از انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۹ اتفاق افتاد که سه تن از اعضای قدیمی سازمان به نام های رضا رئیسی (رئیس طوسی)، حمید نوحی و حسین رفیعی طی اطلاعیه ای به تاریخ ۱۱ تیر ماه ۵۹ علنا از این سازمان جدا شده و سپس بعد از واکنش های غیراصولی سازمان، دلایل خود را در کتابی با عنوان «روند جدایی» اعلام نمودند.
برخورد سازمان با جداشدن این سه عضو قدیمی تشکیلات همان بود که بعدها در قبال هرجداشده ای پیش گرفته شد. سازمان اولا به دروغ عضویت آنها را منکر شد و تکذیب کرد و ثانیا آنان را آماج انواع اتهامات و توهین ها قرار داد و تلاش کرد تا آنها را به شیوه های روانی سرکوب و ساکت نماید…
… این که اعضای کنونی سازمان، به دلیل عشق به سازمان یا مسعود و یا مریم، در این سازمان حضور دارند، این استدلال بسیار سطحی است، اگر پدیده ی مغزشوئی و مانیپولاسیون ذهنی را قبول داشته باشیم، باید هم قبول کنیم که اعضای کنونی سازمان، بیشتر در معرض چنین تفتیش عقایدی بودند، همچنین سن بالای اعضاء در سازمان، ترس از آینده، از دست دادن اعضای خانواده و بی پناه بودن و … از علل ماندگاری اعضاء در سازمان کنونی در آلبانی است…
بیانیه شورا و اراجیف سر هم بندی شده مریم رجوی
بعد از پروژه شکست گردهمایی در بروکسل، مریم رجوی سعی کرد این بار با جمع کردن اعضای شورا در تاریخ 18 و 19 شهریور به آنها روحیه بدهد. دلیل خاصی به جز این برای برگزاری جلسه شورا در چنین تاریخی وجود نداشت چرا که تأسیس این شورای مفت خوران 30 تیرماه می باشد. مریم رجوی سعی نمود با جمع کردن اعضا به آنها بقبولاند که به اهدافی که در گردهمایی در بروکسل داشته رسیده است.
مریم رجوی در نشست باز به تکرار همان حرفهای گذشته بسنده کرد و بعد به کشورهای غربی توصیه نمود که باید ایران بیشتر مورد تحریم قرار بگیرد و باید مکانیزم ماشه فعال شود تا شاید راهی برای سرنگونی پیدا شود. او با شعار توخالی دلش می خواست با کمک حمله جنایت کارانه اسرائیل به ایران او به قدرت برسد.
… چیزی که در بیانیه اهمیت زیادی دارد پرداختن به مسئله افشاگری جدا شده ها می باشد. طی سال گذشته و در جریان محاکمه سران فرقه تروریستی رجوی معلوم شد افشاگری دوستان جدا شده درست به خال خورده است و چنان جیغ مریم رجوی را در آورده و چقدر مهم بوده که در بیانیه شورای مفت خوران هم آورده شده است در حالی که قبلا به روی نامبارک خود هم نمی آوردند و سعی می کردند به لجن پراکنی علیه جدا شده ها در سایت های شان بسنده کنند ولی این بار مجبور شدند به مسئله افشاگری نفرات جدا شده بپردازند و اینکه مسئله چقدر مهم است…
مریم رجوی اعتباری در میان مردم ایران ندارد
مریم قجر (رجوی)، رهبر گروه مجاهدین خلق، طی سالهای گذشته و به ویژه در ماه های اخیر، بارها و بارها با شماری از مقامات سابق اروپایی، آمریکایی و صهیونی دیدار کرده است. این ملاقاتها که معمولا با جشن و تبلیغات گسترده همراه است، در حقیقت چیزی جز تلاش برای کسب مهر تأیید ظاهری و بهرهبرداری تبلیغاتی برای طرحهای بیپشتوانه و کماعتبار این گروه علیه مردم ایران نیست. مشاوران سابق ترامپ و نخستوزیران بازنشسته اروپایی، که قدرت و نفوذ واقعی خود را از دست دادهاند، در این نمایشها نقش مهرههای بدلی را بازی میکنند که هیچ کمکی به بهبود جایگاه رجوی و سازمان تروریستیاش نمیکنند.
… مسئله کلیدی که موجب شکست و انزوای این گروه شده است، عدم حمایت و مقبولیت مردم ایران است. هیچگونه مشروعیتی نه تنها در داخل کشور ندارد، بلکه با شکاف عمیقی بین این گروه و مردم روبروست. حتی اگر گروه مجاهدین خلق توانایی تصرف قدرت داشته باشد ـ که خود امری بسیار بعید است ـ با اپوزیسیونی قوی و جمعیتی بالغ بر ۹۰ میلیون ایرانی مواجه خواهد بود که در اولین فرصت حرکت علیه این حکومت خودخوانده را آغاز میکنند. این یعنی سقوط فوری…
*چهارشنبه 26 شهریور
در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
چرا سازمان مجاهدین خلق از ملاقات اعضا با خانواده هایشان ترس دارد؟
… فاز ملاقات خانواده ها حدود شش ماه ادامه پیدا کرد. سپس رسوایی آن بد جوری دامنگیر سازمان شد.
دیری نپایید که بعضی از افراد که با خانواده هایشان ملاقات کرده بودند، درخواست جدایی از سازمان را دادند. به جرات باید بگویم قریب به اتفاق آنهایی که با خانواده خودشان دیدار داشتند بعد از مدتی درخواست جدا شدن از سازمان را دادند، مثل این که خانواده ها چشم و گوش بچه هایشان را باز کردند و واقعیت های دنیای بیرون را به آنها گفتند. به همین دلیل متناقض شدند و نتیجه گرفتند هر چه سازمان تاکنون به آنها گفته دروغ بوده است. مخصوصا در رابطه با فضای سیاسی ایران. در چنین شرایطی وقتی سازمان دید بد جوری ضربه خورده است و انگار تمام هستی اش بر باد رفته، به یکباره تغییر موضع داد.
رجوی به اعضای خودش در قرارگاه اشرف پیام داد که از این به بعد ملاقات با خانواده در اشرف ممنوع و مرز سرخ مجاهد خلق است. سپس ادامه داده و گفت: آنها خانواده نیستند بلکه جاسوس و مزدور رژیم ایران هستند.
… خانواده ها برای ملاقات عزیزانشان تا دم درب اصلی قرارگاه اشرف آمدند اما سازمان به آنها اجازه ملاقات نمی داد به دستور رجوی با خانواده درگیر شده و به سمت خانواده ها سنگ پرانی می کردند.
… اکنون آنهائی که در اشرف 3 بسر می برند از دنیای خارج از اشرف 3 اطلاعی ندارند و منزوی هستند. این افراد نه امکان تماس با خانواده را دارند و نه می توانند آزادانه به بیرون تردد کنند و محدودیت های بیشمار که اگر بر شمارم یکی و دو تای نیستند. در یک کلام زندگی آنها شبیه برده می باشد برده هایی که ممات و حیات شان وابسته به رجویست…
بهای “زنده ماندن” در قرارگاه اشرف
… تاریکترین و ناشناختهترین زوایای مناسبات درونی سازمان تروریستی مجاهدین، نحوه برخورد با هواداران خود پس از آزادی از زندان های ایران در قرارگاههای این سازمان به ویژه قرارگاه اشرف در عراق است. بسیاری از این افراد نه به اختیار خود بلکه با فریب، وعده یا اجبار روانی و سازمانی به اشرف کشانده شدند؛ کسانی که پس از سالها به امید یافتن مأمنی برای ادامه زندگی یا مبارزه، به این تشکیلات پیوستند. اما در آنجا با کابوس مواجه شدند: تحقیر، سوءظن و فشارهای روانی.
… این افراد نه تنها مورد قدردانی و احترام قرار نگرفتند، بلکه همواره در مظان اتهام بودند. به جای آنکه تجارب و رنجهایشان به رسمیت شناخته شود، آنان مجبور بودند در برابر جمع به “اعتراف بپردازند، از “شکهای رجوی” دفاع کنند و خود را کوچک و بیارزش نشان دهند. نتیجه چنین روندی چیزی جز فروپاشی روانی و از بین رفتن عزتنفس آنان نبود.
… این رفتارها نه اتفاقی و نه شخصی بود. رجوی با چنین سیاستی فرهنگ بیاعتمادی را در سازمان تروریستی مجاهدین نهادینه میکرد؛ زندانیان آزادشده تبدیل به “ابزار عبرت” برای سایر اعضا میشدند. پیام روشن بود. هیچکس حق ندارد از مرزهای سازمان بالاتر بیندیشد یا گذشتهی خود را گرامی بدارد.
“همه باید صرفاً در ذیل رهبر تعریف شوند.”…
سازمان مجاهدین خلق بریده از مردم جهان
… بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق و حتی نسل های بعدی بهعنوان یک گروه اسلامی انقلابی، صهیونیسم و اسرائیل را نماد امپریالیسم در خاورمیانه میدانستند و “آرمان فلسطین” را همراستا با مبارزه خود علیه شاه و حامیان خارجی او تلقی میکردند. حمایت ایدئولوژیک مجاهدین خلق از فلسطین ریشه در ترکیبی از ایدئولوژی اسلامی و ادبیات انقلابی چپ در دهه ۱۹۶۰ میلادی داشت. بنیانگذاران سازمان – از جمله “محمد حنیفنژاد” – که در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی هسته اولیه سازمان را پایه گذاشتند، تحت تأثیر آنچه “جنبشهای رهاییبخش جهانی، و خصوصاً جنبش فلسطین” مینامیدند قرار داشتند.
در اسناد ایدئولوژیک اولیه سازمان، “همبستگی با ملت فلسطین و ضدیت با صهیونیسم” بارها مورد تاکید قرار گرفته است. مجاهدین خلق در جزوات درونی خود، “مبارزه مسلحانه” علیه امپریالیسم و رژیمهای وابسته – از جمله رژیم پهلوی – را راه حل اصلی اعلام میکردند و این مبارزه را بخشی از جبهه واحدی میدیدند که “ملتهای تحت ستم، با محوریت فلسطینیان”، در آن حضور دارند.
در جریان نسل کشی در غزه و تجاوزات موشکی به کشورهای منطقه که حتی شهروندان و حامیان اسرائیل را هم به اعتراض و محکومیت وادار کرده است، سازمان مجاهدین خلق و سرکرده آن عملاً و علناً در کنار رژیم صهیونی قرار گرفته و به این صورت نشان داده اند که بریده از مردم جهان، مزدور دشمنان انسان و انسانیت، و خائن به عالی ترین مصالح منطقه ای و جهانی هستند…