رژه ای برای مهار بحران های درونی – قسمت دوم
رژه ای برای مهار بحران های درونی – قسمت دوم

در قسمت قبل گفتم در سال 1370 شرایط برای صدام و مجاهدین خلق به عنوان ارتش خصوصی او به کلی تغییر کرده بود، صدام ضعیف شده بود، مجاهدین به دلیل شرکت در سرکوب کُردها در بین مردم عراق به خصوص کردها و شیعیان منفور شده بودند، حمله صدام به کویت موجب شده بود که مجاهدین به دلیل اینکه در جبهه صدام و متحد او محسوب می شدند از چشم غربی ها بیافتند. در درون تشکیلات نیز فشارهای وارد شده بر نیروها، بحث انقلاب طلاق و تبعات آن همچون از بین بردن خانواده ها و جداکردن فرزندان از والدین شان، بی ثباتی وضعیت سیاسی و قفل بودن استراتژی، مشکلات تشکیلاتی زیادی را ایجاد کرده و باعث درخواست های جدایی فراوانی شده بود. همه اینها این پیام را به رجوی می داد که شرایط سیاسی و تشکیلاتی بحرانی است. او برای مهار بحران ها نیاز به آن داشت تا یک فیل هوا کند.
او ابتدا نشست های انقلاب طلاق (انقلاب ایدئولوژیک) را برای آخرین لایه های تشکیلاتی نیز برگزار کرد و به این ترتیب تا چند ماه وقت همه را پر نمود. پس از اینکه در کل تشکیلات و در اذهان همه نیروها مسئله ازدواج ممنوع گردید و خانواده مارک “کانون فساد” خورد، رجوی سراغ پروژه ای برای فیل هوا کردن رفت. این پروژه انجام یک رژه بود.
او می خواست با قدرت نمایی به نیروهای تشکیلات انگیزه بدهد و توجه آنها را از اتفاقات و مسائل سیاسی و نظامی واقعی که در جریان بودند منحرف نماید. حال به ادامه وقایع می پردازم.
برای کسب آمادگی جهت انجام رژه، کلیه نیروها در قرارگاه اشرف متمرکز و تمامی کارها تعطیل و همه مشغول تمرین شدند. روزها و هفته های متمادی به تمرین رژه می گذشت زیرا انجام هماهنگ رژه با زرهی ها و خودروها نیاز به تمرین زیادی داشت. برای گرفتن الگو برای این رژه از رژه ارتش فرانسه در پاریس استفاده کردند و فیلم این رژه را چندبار پخش نمودند. نه تنها یگان های رزمی تمام وقت شان با تمرینات مربوط به رژه پر شده بود، بلکه ستادها و قسمت های پشتیانی نیز تمام وقت شان با کارهای مرتبط با رژه پر بود. کارهایی همچون عریض کردن خیابانی که قرار بود رژه در آن صورت بگیرد و طولانی کردن این خیابان تا نزدیک سیاج های ضلع شرق قرارگاه اشرف، درست کردن یک جایگاه که رجوی در آن مستقر شده و از رژه سان ببیند و خبرنگاران و مهمانان نیز بتوانند در آنجا مستقر شوند و درختکاری در اطراف جایگاه و خیابانی که قرار بود رژه در آن صورت گیرد از جمله این کارها بودند. البته هدف اصلی از درختکاری بیشتر از آن که به منظور زیبا سازی و جلوه دادن به صحنه باشد، ایجاد محدودیت در دید خبرنگاران و مهمانانی بود که برای دیدن رژه قرار بود دعوت شوند. توضیحات بیشتر درباره علت محدود کردن دید خبرنگاران و مهمانان را در ادامه خواهم داد.
بعد از هفته ها تمرین مستمر و خسته کننده دستور داده شد تا تمام زرهی ها و خودروها رنگ آمیزی شوند تا جلوه بهتری داشته باشند. خود اینکار نیز یک پروژه بزرگ و زمان بر بود. مدتی قبل از انجام رژه، ارتش عراق تعداد زیادی زرهی و خودرو را برای رژه به قرارگاه اشرف آورد. نکته عجیب این بود که این تعداد زرهی و خودرو با آمار ما جور در نمی آمد، حتی اگر در هر یک از این تانک ها، نفربرها و خودروها بجای چهار یا سه خدمه، دو نفر هم می گذاشتند باز بسیاری از آنها قابل استفاده نبود.
اما رجوی نیرنگی در آستین داشت. او می خواست طوری وانمود کند که گویی نیروهای مجاهدین خلق چند ده هزار نفر می باشند. بنابراین قرار بود از همه این زرهی ها و خودروها استفاده شود. او می خواست با آوردن خبرنگاران به قرارگاه اشرف و راه اندازی ستون هایی از تانک و نفربر، هم به یک قدرت نمایی پوشالی دست بزند و هم جواب افشاگری جداشدگان و اینکه گفته می شد بخش زیادی از نیروها از سازمان جداشده اند را بدهد و طوری وانمود کند که کمبود نیرویی وجود ندارد.
رجوی می خواست این رژه در روز 26 مهر ماه 1370 که مصادف با سالگرد معرفی مریم رجوی به عنوان مسئول اول و شروع دور جدید بحث های انقلاب طلاق بود انجام شود. روز رژه فرا رسید و همه نیروها در خیابان اصلی قرارگاه اشرف به نام “خیابان 100” در کنار زرهی ها، خودروها و تجهیزات مورد نظر مستقر شدند. ابتدا رجوی به همراه مریم سوار بر جیپ روباز از نیروها سان دید و به طرف جایگاهی که برای او درست شده بود رفت. تعدادی از هواداران خارج کشوری و اعضای شورا را نیز برای دیدن رژه به عراق آورده بودند. این افراد در قسمتی از جایگاه که برای آنان در نظر گرفته شده بود مستقر شدند. همچنین تعدادی خبرنگار نیز برای تهیه گزارش و فیلم دعوت شده بودند. رجوی می خواست تبلیغات وسیعی درباره رژه صورت بدهد و آوردن خبرنگاران و فریب آنها درباره تعداد نیروها بخشی از طرح او برای تبلیغ بودند. رجوی در جواب خبرنگاری که پرسیده بود کی به ایران خواهید رفت با رِندی جواب داد “به زودی”. جوابی که در آن زمان را مشخص نکرده بود تا در آینده جوابگوی آن نباشد و در عین حال طوری جواب داده بود که انتظار می رفت عملیات سرنگونی به زودی انجام خواهد شد. جوابی که به نیروهای سازمان نیز امید کاذب می داد.
ادامه دارد…
ایرج صالحی